به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «اخلاق و معنویت در مکتب شهید سلیمانی» به قلم جمعی از نویسندگان از سوی معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی تهیه و به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۵۲ صفحه منتشر شد.
نگاه مکتبی به اندیشهها و خصوصیات شهید سلیمانی، موجب نگاه جامع به شخصیتهای نظری و عملی ایشان میشود و افزون بر آن، ارزش واقعی بینش و منش ایشان را نشان میدهد.
اثر پیش رو کوشیده است اخلاق و معنویت را در مکتب شهید سلیمانی بر اساس آموزههای دینی و بیان خاطراتی از زندگی آن شهید بزرگوار تبیین کند تا ضمن ارائه مطالب ارزشمند اخلاقی و معنوی، بر جنبه کاربردی و عملی بودن آن نیز تأکید مضاعف شود.
طرح مباحث بلند اخلاقی و معنوی با تکیه بر خاطرهها و نمونههای عینی و ملموس از زندگی شهید سلیمانی و نیز پرداختن به مبانی رفتارهای اخلاقی و معنوی شهید سلیمانی بر اساس آیات و روایات، از ویژگیهای مهم این کتاب است.
این اثر تألیف حجج اسلام محمدرسول آهنگران، سیدمحمد اکبریان، علیرضا انصاری، عبدالکریم پاک نیا تبریزی، کاظم دلیری، محمود ملکی راد و خانم زهرا رضائیان است.
ساختار اثر
این اثر در ۱۰ گفتار تنظیم شده است که عناوین این گفتارها عبارتند از: «تزکیه و تهذیب نفس»، «اخلاص»، «توکل»، «عبادت و عشق به خدا»، «دلدادگی به ساحت مقدس اهل بیت (ع)»، «ساده زیستی»، «تواضع و فروتنی»، «ایثار و فداکاری»، «احسان و خدمت به مردم» و «عدالت اجتماعی».
برشی از اثر
دلدادگی شهید قاسم سلیمانی به حضرت زهرا (س) مثال زدنی است؛ حاج مهدی رسولی، مداح اهل بیت (ع) درباره این عشق و ارادت میگوید: «شهید سلیمانی به حضرت فاطمه زهرا (س) ارادت ویژه داشت … و واقعاً برای روضه اهل بیت (ع) از درون میسوخت. دایرهای از مداحان، رفیق حاج قاسم بودند. بنده چند بار در محضرش روضه خواندم، به شدت و بی تاب گریه میکرد؛ یعنی از یک نظامی آن هم در این سطح، این همه رقت قلب باورکردنی نبود. اینها نشان از اعتقاد بالای ایشان بود».
شهید حسین پورجعفری، رئیس دفتر و همراه همیشگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت: روزی در منطقهای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزند. خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بالای دیوار بگذارم تا برای دوربین استتار باشد. همین که بلوک را بالا گذاشتم، تک تیرانداز بلوک را طوری زد که تکه تکه شد و روی سر و صورت ما ریخت. حاجی کمی فاصله گرفت. دوباره خواست با دوربین اطراف را دید بزند که این بار گلولهای کنار گوشش روی دیوار نشست. خلاصه شناسایی به خیر گذشت. بعد از شناسایی برای تجدید وضو داخل خانهای شدیم. احساس کردم اوضاع اصلاً مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی را سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همان خانه منفجر شد و حدود ۱۷ نفر به شهادت رسیدند. بعد از این اتفاق حاجی به من گفت: «حسین! امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف …».
نظر شما